به روایت روابط عمومی بنیاد حامیان دانشگاه تهران، همه ما، کم و بیش، اسم و رسم میرزا محمدتقی خان فراهانی را شنیدهایم؛ درباره عزمی که برای ساختن ایرانزمین جزم بود و تفکر متعالی و بلندمدتی که در همان بازه کوتاه سهساله، بنیاد نیکیهای شگرفی را نهاد. امیرکبیر موسس دارالفنون است، جایی که تعداد زیادی از دانشآموختگانش، بعدها عضوی از دانشگاه تهران شدند و پیشرفتهای بزرگی را برای ایران به ارمغان آوردند. بگذارید در سالگرد قتل این انسان بزرگ، کمی دربارهاش سخن بگوییم و از منش نیکش بیاموزیم.
دلسوزی باریکبینانه امیرکبیر
امیرکبیر در دوران صدارتش، در نامهای خطاب به ناصرالدین شاه مینویسد: «به این طفرهها و امروز و فردا کردن و از کار گریختن در ایران، به این هرزگی حکما، نمیتوان سلطنت کرد. گیرم من ناخوشم یا مردم، فدای خاک پای همایون! شما باید سلطنت بکنید یا نه؟! … هر روز از حال شهر چرا خبردار نمیشوید که چه واقع میشود و بعد از استحضار چه حکم میفرمایید؟ از در خانه و مردم و اوضاع ولایات چه خبر میشود و چه حکم میفرمایید؟» (امانت، 1383: 185)
جانشین توطئهگرش، میرزا آقاخان نوری که تابعیت انگلستان را داشت و بعدها از اصلیترین دلایل جداشدن افغانستان از ایران نیز شد، خطاب به همان شاه میگوید: «هوا سرد است، ممکن است به وجود مبارک صدمهای برسد. بروید به ارغونیه، عیش کنید. آنجا پشت کوه قاف است. سه شب متوالی عیش بفرمایید.» (همان: 282) (خان ملک ساسانی، 1379: 18 – 17)
از نامه اول صدای حرص خوردن امیر و دلسوزی باریکبینانهاش میآید، که چرا شاه «به پاکیزگی» پادشاهی نمیکند و از دومی تملق حقیرانه عیاشی. کدام پیروز میشود؟ همانی که تنها پیش پایش را میبیند؛ ذهنی بس منحط که برای تامین منافع خودش، از منفعت یک ملت چشم میپوشد.
آزموده را آزمودن خطاست!
آلدوس هاکسلی، فیلسوف و نامزد جایزه نوبل ادبیات میگوید: « اینکه آدمها درس چندانی از تاریخ نمیگیرند، خود مهمترین درسی است که از تاریخ میتوان گرفت.» میرزا آقاخان نوری با تمام زیرکی و ترفندهایش، پس از هفت سال، در همان روز عزل امیرکبیر، از مقام صدارت برکنار و تمام اموالش مصادره شد. خیال خام و کوتهبینانه کامروایی با حیله و قربانیکردن دیگران، در نهایت محصولی زهرآگین به بار خواهد آورد که کام همگان را تلخ خواهدکرد.
در مقابل گفتهشده تعهد و مسئولیتپذیری امیرکبیر تا حدی بود که حتی پس از برکناری نیز در نامهای به شاه، خواستار حفظ نظم موجود شدهبود: « … مردم بیسر و پا را با رشوه میخواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمیتواند نظم دهد. بینظم کارها پیش نمیرود. فرمان دیروز باید باطل شود وگرنه همه مردم به خیالات خواهند افتاد. این درد غلام را میکشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت. مردن را بر خود گواراتر از این حرف میداند.» (آدمیت، 1362: 707 – 706)
نظمی که برای درباریان، به خصوص میرزا آقاخان نوری بسیار آزاردهنده و حتی احمقانه مینمود و در نهایت منجر به دسیسهای برای قتل امیرکبیر و خلاصشدن از شر وجودش شد.
علم، کیمیای هستی
میرزا محمدتقی، یک روستایی ساده و شاگرد آشپزخانه بود؛ چیزی که به او لقب خان داد و امیرکبیرش کرد، علمآموزی بود. به همین دلیل در دوران صدارتش، مصرانه، پایه هر چیزی را علم میدانست و برای تقویت آن تلاش میکرد. این تنها فهرست کوتاهی از بزرگانی است که در دارالفنون (چه در دورانی که مرکز آموزش عالی بود و چه در دورانی که تبدیل به دبیرستان شد) درس خواندهاند: عباس اقبال آشتیانی – محمد غفاری کاشانی (کمالالملک) – علیاکبر نفیسی – علیاکبر سیاسی – محمدعلی فروغی – محمد معین – محمد قریب – مصطفی چمران – بهرام بیضایی – مجتبی مینوی – فریدون آدمیت
شما هم میتوانید با حمایت از بنیاد علم، ادامهدهنده این راه باشید:
فریدون فرخ فرشته نبود زمشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی (خالقی مطلق، 1360، ج1: 490 – 489)
منابع:
- امانت، عباس (1383). قبله عالم، ترجمه حسن کامشاد، چاپ اول، تهران: انتشارات کارنامه.
- آدمیت، فریدون (1362). امیرکبیر و ایران، چاپ اول، تهران: انتشارات خوارزمی.
- خان ملک ساسانی، احمد (1379). سیاستگران دوره قاجار، چاپ اول، تهران: مگستان.
- فردوسی، ابوالقاسم (1360). شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق و همکاران، جلد ۱، چاپ اول، نیویورک و کالیفرنیا: بنیاد میراث ایران.
برای خواندن مطالب بیشتر و جذابتر و همراهی با ما در راستای ساختن بنیادی نیک و مستحکم برای دانشگاه و پیشبردن مرزهای علم، سایت و صفحات بنیاد حامیان دانشگاه تهران در فضای مجازی را دنبال نمایید.
برای ورود به صفحه جایزه حمایتی تحصیلی بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه آپارات بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال تلگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه اینستاگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال واتساپ بنیادحامیان: کلیک کنید
گرافیست: یکتا قربانی