به گزارش روابط عمومی بنیاد حامیان دانشگاه تهران، محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعری که با صدای آرام و دلنشینش، زبان رمز و آواز ناامیدان را بیدار میکند، زادهی ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در کدکن، روستایی کوچک از دیار خراسان است. شاید همین طبیعت بکر و دشتهای پهناور خراسان بود که در قلبش بذر عشق به ادب و شعر را کاشت. از کودکی تحت تربیت و تشویق پدرش، میرزا محمد شفیعی کدکنی، به شعر و ادبیات علاقهمند شد. میرزا محمد، فردی دانشمند و کشاورز بود که بر روی زمینهای کوچک خود در کدکن کار میکرد.
در کوچه باغهای نیشابور
تربیت او، هم دینی بود و هم شاعرانه. مادرش، فاطمه توسلی، زنی با حافظهای استثنایی بود که به رغم نداشتن مهارت در نوشتن، اشعاری زیبا در مدح امام حسین(ع) میسرود. مادر اشعارش را به زبان میآورد و محمدرضا با خط کودکانهاش آنها را مینوشت. حافظهی قوی و توجه خاص خانواده به ادبیات باعث شد که از همان کودکی بتواند اشعار و متون ادبی را بهسرعت حفظ کند. در سالهای کودکی بخش بزرگی از منظومه ملاهادی سبزواری را به خاطر سپرده بود. او هرگز به مدرسه نرفت و از آغاز کودکی نزد پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری به یادگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت.
این استعداد شگفتانگیز، همراه با تربیت فرهنگی و دینیای که از پدر و مادرش دریافت کرده بود، زمینهساز آیندهای درخشان در عرصه ادبیات و شعر شد.
زندگی را سپرده در ره عشق
با گذر از آغوش پربرکت مادر و پدر، در دانشگاه فردوسی مشهد نامنویسی کرد و با تلاش در کنکور آن سال به عنوان نفر اول پذیرفته شد. با علاقهی وافرش به ادبیات، راهی دانشسرای عالی تهران شد. در این دوره با ادبیات کهن ایران و جهان آشنا شد و بهسرعت جای خود را در میان نخبگان ادبیات باز کرد. اما نه فقط به دنبال تحصیل علم، بلکه در جستجوی حقیقت بود. روح بیقرارش همواره در تکاپوی معنایی عمیقتر از واژهها بود.
معتقد بود که «شعر تنها وسیلهای برای بیان احساسات نیست، بلکه راهی برای یافتن معنای زندگی و درک بهتر از جهان است.» دوران تحصیلش در تهران، فرصتی بود تا با بزرگان و استادان برجستهای همچون بدیعالزمان فروزانفر و محمد معین آشنا شود و آموزشهای فکری، فلسفی و زیباشناختی خود را در حوزههای مختلف علمی و ادبی تکمیل کند. بعد از آن به عنوان استاد دانشگاه تهران به کرسی آموزش نشست. بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود «احترامی است به فضیلت او».
از خاور تا باختر
جویندگی علم به دانشگاه تهران محدود نماند؛ سالها بعد به دعوت دانشگاههای معتبر جهان از جمله هاروارد و پرینستون در آمریکا، عازم غرب شد. حضور او در این دانشگاهها، فرصتی بود تا ادبیات فارسی را به جهانیان معرفی کند و پلهای فرهنگی بین ایران و دیگر کشورها بنا نهد. بعد از بازگشت به وطن، و در طول سالهای تدریس خود، تأثیر عمیقی بر دانشجویان و پژوهشگران گذاشت. او نه تنها به انتقال دانش، بلکه به پرورش روحیه انتقادی و خلاقیت فکری در دانشجویان توجه داشت. تدریس استاد، فضایی را فراهم میکرد که دانشجویان بتوانند به تحلیل و بررسی عمیقتری از متون ادبی بپردازند و افقهای جدیدی در نقد و تفسیر آثار ادبی پیش روی آنان گشوده شود.
نغمههای عاشقانه
محمدرضا شفیعی کدکنی فقط یک شاعر نیست، یک آموزگار بزرگ است. سالها در دانشگاه تهران به تدریس مشغول بوده و بسیاری از دانشجویانش را به دنیای ادبیات و شعر عاشق کرده است. کلاسهایش نه فقط محلی برای یادگیری، بلکه فضایی برای تفکر و اندیشه بود. برخی از شاگردانش به یاد میآورند که استاد گاهی اوقات، پس از خواندن شعری از شاعران کلاسیک یا معاصر، چنان تحت تأثیر قرار میگرفت که صدایش میلرزید و چشمانش پر از اشک میشد. این لحظات برای دانشجویان بسیار تأثیرگذار بود و نشان میداد که عشق به ادبیات برای او چیزی فراتر از یک علاقه ساده است؛ ادبیات برای او زندگی بود.
دانشجویان از او به عنوان استادی برجسته، شخصیتی ارزشمند و انسانی نیکاندیش یاد میکنند؛ حتی اگر یک جلسه در محفل کلاسش مهمان بودهاند، عمق و غنای آن را هرگز فراموش نخواهند کرد.
در سایهسار کشور خورشید
زندگی شفیعی کدکنی همواره در سایهی عشق به وطن، دلبستگی و گرایش فراوان به آیین و فرهنگ ایرانی و بخصوص خراسان بوده است. او با تمام وجود به ایران و فرهنگ غنی آن عشق میورزد و در هر شعری، ردپایی از این عشق نمایان است؛ همواره بر این باور بوده که شاعری، رسالتی است برای حفظ و پاسداشت فرهنگ و هویت ملی. با وجود گذشت سالها از آغاز فعالیتهای علمی و آموزشیاش، همچنان به عنوان یکی از برجستهترین استادان و پژوهشگران ادبیات فارسی شناخته میشود و نام او در محافل علمی و ادبی به عنوان نمادی از تعهد، دانش و عشق به ادبیات فارسی جاودانه خواهد ماند.
قلبی که میبخشد، همیشه میتپد
استاد شفیعی کدکنی، همواره دغدغهی پیشرفت و حمایت از دانشجویان و نهادهای علمی را داشتهاند. او از حامیان و مشوقان اصلی «بنیاد حامیان دانشگاه تهران» بوده و در سخنانش بنیاد حامیان دانشگاه تهران را یکی از نهادهای ارزشمند دانسته است. او معتقد است که این بنیاد با تأمین نیازهای مالی و ایجاد فرصتهای آموزشی، میتواند نقش مهمی در پیشرفت علمی و تحصیلی دانشجویان ایفا کند و از این طریق، به رشد و توسعهی علمی کشور کمک نماید.
سخنان دکتر شفیعی کدکنی راجع به اهمیت وجود نهاد حامی دانشگاه
«از اینکه چنین نهادی در دانشگاه تهران شکل گرفته بسیار خوشحالم. در همه جای دنیا دانشگاه ها غالبا از چنین نهادهایی بهرهمند هستند. در مشاهدات اندک من در هاروارد و پرینستون بسیاری از دپارتمان ها و بخشها را سرمایه خصوصی تقویت میکنند. ما نباید چشممان به دولت باشد تا برای ارتقای آموزش عالی قدم پیش بگذارد. اگر از هر صدهزار نفر، یک نفر در چنین امری مساهمت کند، در دراز مدت نهاد وسیع و ثروتمندی به عنوان پشتوانه علم در ایران شکل خواهد گرفت که تاثیراتش آشکار خواهد شد.»
استاد شفیعی کدکنی همچنین اعتقاد دارد که برای امور خیریه، باید از پیشنهادات کوچک هموطنان تا کمکهای بزرگ افرادی که توانایی مالی دارند و میدانند سرمایهشان در جهت ارتقای فرهنگ ملی ما مصرف میشود، بهره ببریم. لازم است که در مورد این نهاد به طور گسترده اطلاعرسانی کنیم تا بتوانیم در عرصه علم پیشرفتهایی داشته باشیم که شایسته ملت ایران و تاریخ فرهنگ ملی ما باشد.
بيش از من و تو بسيار، بسيار نقش بستند
ديوار زندگي را ، زين گونه يادگاران
وين نغمـه محبت ، بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقي است آواز باد و باران
برای خواندن مطالب بیشتر و جذابتر و همراهی با ما در راستای ساختن بنیادی نیک و مستحکم برای دانشگاه و پیشبردن مرزهای علم، سایت و صفحات بنیاد حامیان دانشگاه تهران در فضای مجازی را دنبال نمایید.
برای ورود به صفحه جایزه حمایتی تحصیلی بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه آپارات بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال تلگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه اینستاگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال واتساپ بنیادحامیان: کلیک کنید
نویسنده: گلناز زندکریمی
گرافیست: شقایق دهقانی