به گزارش روابط عمومی بنیاد حامیان دانشگاه تهران، در سحرگاه روز دهم خردادماه سال ۱۳۴۰، کودکی چشم به جهان گشود که بعدها نامش در دو وادی علم و شهادت، یکجا طنینانداز شد: مسعود علیمحمدی.
در کوچههای روشن نیاوران
او نخستین فرزند خانوادهای مذهبی، زحمتکش و فرهنگدوست بود. پدرش کارمند سادهای بود که با دسترنج حلال، چرخ خانواده را میچرخاند. او برخلاف بسیاری از هم سن و سالانش که زنگ تفریح را لحظهی گریز از کلاس میدانستند، غالباً در همان سکوت نیمکتها مینشست و مشغول خواندن بود؛ گاه ریاضی، گاه فیزیک، و گاهی کتابهایی که چند پله از سطح سنیاش بالاتر بودند. معلم کلاس سوم ابتداییاش، سالها بعد در گفتوگویی کوتاه گفت: «او از همان موقع فرق داشت».
پدرش تعریف میکرد که یکبار مسعود، در حالی که ده سال بیشتر نداشت، ساعتها از نیوتن و جاذبه و حرکت زمین سخن گفت و پرسید: «بابا، آیا خدا هم تابع قانونهای فیزیکه؟ یا اون بالاتر از قانونه؟» پرسشی که فلسفه و فیزیک را درهم آمیخته بود.
در آستانهی انقلاب
دوران نوجوانی او، با تحولات عمیق اجتماعی و سیاسی ایران همزمان شد. سالهای دههی پنجاه شمسی، سالهای تبوتاب مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. سال ۱۳۵۸، ایران در تبوتاب انقلاب بود و دانشگاهها نیز میان شور تحول و بیم آشفتگی دستوپا میزدند. با اینهمه، نسیم امید در جان جوانانی وزیدن گرفته بود که سودای ساختن ایرانی نو را در سر میپروراندند. یکی از این جوانان، مسعود علیمحمدی، دانشآموزی ممتاز از دبیرستان البرز، آماده بود تا وارد عرصهای شود که سراسر عمرش را درگیر آن خواهد کرد: علم. و همان سال در آزمون ورودی دانشگاه شیراز، در رشتهی فیزیک پذیرفته شد.
جای خطابه، عشق میآموخت
دکتر علیمحمدی استادی محبوب و الهامبخشی بود. شیوهی تدریسش آمیزهای بود از دقت، طنز ظریف، سادهسازی مفاهیم پیچیده و اشتیاقی عمیق به دانستن. او بر خلاف برخی استادان که در برج عاج تخصص محصور میشوند، دغدغهی فهم واقعی دانشجو را داشت. دانشجویان دورهی کارشناسی ارشد و دکتری بارها گفتهاند که با علیمحمدی، مفاهیم سنگین نظریه میدان کوانتومی دلانگیز جلوه میکرد.
مسعود علیمحمدی از نخستین فیزیکدانان ایرانی بود که پس از انقلاب، مقالات علمیاش را بهطور مداوم در مجلات معتبر بینالمللی منتشر کرد. شمار مقالات ISI او از مرز ۵۰ گذشت. تمرکز پژوهشی او عمدتاً بر حوزهی نظریه میدانهای کوانتومی، تقارنها، نظریه گروهها و مدلهای برهمکنشی در انرژیهای بالا بود.
او بارها به عنوان داور در مجلات بینالمللی چون Nuclear Physics B و Journal of High Energy Physics فعالیت کرد و در کمیتههای علمی متعددی، مانند کمیته ملی فیزیک ایران و کنفرانسهای فیزیک نظری کشور، حضوری فعال داشت. برخی از پژوهشهای او دربارهی مدلهای کوانتومی در حضور گرانش ضعیف، حتی در مجامع علمی غرب نیز مورد توجه قرار گرفت.
همچنین، در سال ۱۳۸۵، با همکاری جمعی از استادان، دکتر علیمحمدی در راهاندازی «اولین دورهی دکتری مشترک بینالمللی فیزیک نظری» با همکاری مرکز ICTP (مرکز بینالمللی فیزیک نظری تریسته – ایتالیا) نقش برجستهای داشت؛ برنامهای که به رشد علمی ایران در سطح جهانی کمک شایانی کرد.
دانش و مردم؛ پیوندی ناگسستنی
هرچند تخصص دکتر علیمحمدی در فیزیک نظری بود، اما از مشارکت در مسائل اجتماعی و ملی پرهیز نداشت. او از اعضای مؤثر انجمن اسلامی استادان دانشگاه تهران بود و همواره دغدغهی عدالت، آزادی علمی و پیشرفت کشور را در دل داشت. او با صراحت علمی و شرافت دانشگاهی، در مقاطع مختلف، از ضرورت استقلال نهاد علم و شایستهسالاری در مدیریت دانشگاهها دفاع کرد. یادداشتها و سخنرانیهای او در همایشهای ملی، گواه اندیشهای بود که دانش را نه تافتهای جدا، که بخشی از زیست عمومی میدید.
فصل دگرگونیها
دههی ۱۳۸۰ خورشیدی، دوران پرتلاطمی برای نهاد دانشگاه در ایران بود. فضای سیاسی کشور رو به قطبیشدن میرفت. دکتر مسعود علیمحمدی، در این دوران، بیش از پیش متفکرانه و نگران به نقش دانشگاه در جامعه مینگریست. او در سالهای پایانی عمرش، در نقد برخی تصمیمات دانشگاهی و حذف نخبگان، سکوت نکرد. همسرش، زهرا مشیری، بعدها گفت:
«مسعود نگران بود. میگفت دانشگاه دارد از علم خالی میشود و از سیاست پر. او میگفت ما وظیفه داریم این روند را متوقف کنیم، ولو به قیمت انزوای شخصی».
سایهای که نزدیک میشد
در ماههای منتهی به دیماه ۱۳۸۸، او همچنان درگیر کارهای آموزشی و پژوهشیاش بود. چند روز پیش از ترورش، برای داوری پایاننامهای وقت گذاشته بود. قرار بود در ترم جدید، واحدی تازه در نظریه میدانهای مؤثر تدریس کند.
اما بیآنکه بداند، نامش در فهرستی سیاه قرار گرفته بود. بعدها مشخص شد که سازمان اطلاعات موساد، از طریق شبکهای پیچیده از عوامل بومی، چهرههای کلیدی علمی ایران را شناسایی کرده بود. هدف نخبگان علمی با نفوذ اجتماعی بود. دکتر علیمحمدی، با آنکه در هیچ پروژه نظامی مشارکت نداشت، دقیقاً به همین دلیل در فهرست ترور قرار گرفت: چهرهای علمی، دانشگاهی، محبوب، مستقل، و الگو.
صبحی که بوی باروت میداد
صبح سهشنبه، بیستودوم دیماه ۱۳۸۸، مسعود علیمحمدی، طبق معمول، ساعت حدود ۷:۳۰ از خانهاش در خیابان لادن، محله قیطریه، خارج شد. کیف چرمی سادهای در دست داشت. صدایی در کوچه نبود. تنها صدایی که آن صبح شنیده شد، صدای انفجار مهیبی بود که شیشه خانهها را لرزاند و زمین را برای لحظهای تکان داد. انفجار، از زیر خودروی دکتر علیمحمدی برخاسته بود. بمبی کنترلشده، جاسازیشده در یک موتورسیکلت پارکشده کنارش، با دقتی حسابشده منفجر شد و پیکر نیمهجان او، همانجا، در همان لحظه، پر کشید.
واپسین روزها
همسرش بعدها گفت:
«هیچوقت فکر نمیکردم زندگیام چنین تمام شود. یک روز عادی بود. مثل همیشه صبحانهاش را خورد، خداحافظی کرد. من فقط صدای انفجار را شنیدم. از پنجره نگاه کردم. مردم میدویدند. باورم نمیشد او رفته باشد». در هفتههای پس از ترور، گمانهزنیها فراوان شد. برخی سعی کردند او را صرفاً دانشمندی در پروژههای هستهای معرفی کنند؛ در حالی که حقیقت آن بود که دکتر علیمحمدی هیچگاه در پروژههای محرمانه یا دفاعی حضور نداشت. او یک فیزیکدان نظری بود؛ متخصص مدلهای میدان مؤثر، نظریههای کوانتومی و کیهانشناسی. او با اتم کار نمیکرد، بلکه با فرمولها، ایدهها و زیبایی نظریهها سر و کار داشت.
قلبی که با دانش میتپید، با ترور ایستاد
در مراسم تشییع پیکر دکتر علیمحمدی، دانشگاه تهران شاهد یکی از حماسیترین لحظات تاریخ معاصر خود بود. پیکری که سالها در راه آموزش فیزیک به جوانان، در راه حفظ شرافت علم، در کلاسهای درس و پژوهشگاههای علمی تلاش کرده بود، بر دستان دانشجویانش تشییع شد.
آن روز، استادان، دانشجویان، و حتی مردمی که هرگز او را از نزدیک ندیده بودند، آمدند. آمدند تا با سکوت و اشک، بگویند که ترور، مرز نمیشناسد. و نیز، که علم، همچنان زنده است. حتی اگر پیکری فرو افتد، اندیشهای که او کاشت، خواهد رویید.
علم، سلاحی که خاموش نمیشود
در همان روزهای پس از ترور، موجی از مقالات و نوشتهها در وصف مقام علمی و اخلاقی او منتشر شد. استادان دانشگاههای سراسر کشور از «انسانی شریف»، «دانشمندی متواضع»، و «معلمی صادق» نوشتند. دانشجویان سابقش در فضای مجازی، خاطراتی تلخ و شیرین از کلاسهای پرشور او بازگو کردند. حتی کسانی که فقط چند واحد درسی با او گذرانده بودند، تأثیر کلام و منشاش را در شکلگیری مسیر زندگیشان انکارناپذیر میدانستند همسرش، سالها بعد در یکی از مصاحبهها گفت:
«ما مسعود را فقط به فیزیک نباختیم؛ او را به اخلاق و آزادگی باختیم. و همین است که افتخارمان دوچندان میشود. هنوز که هنوز است، دانشجویانی با اشک به خانهمان میآیند، میگویند او مسیر زندگیشان را تغییر داد. این یعنی مسعود هنوز زنده است.»
از استاد مسعود علیمحمدی تا دکتر فخریزاده
پس از شهادت دکتر علیمحمدی، ترورهای دیگری نیز دانشمندان ایرانی را نشانه گرفت؛ از جمله شهید دکتر مجید شهریاری، شهید دکتر داریوش رضایینژاد و در نهایت، شهید دکتر محسن فخریزاده. این پیوستار تلخ، بر یک حقیقت مهر تأیید زد: دانش، در سرزمینهایی چون ایران، دیگر فقط ابزار توسعه نیست؛ میدان نبردی است که در آن، مرز میان علم و سیاست، گاه محو میشود. در این میان، شهید علیمحمدی نمونهای برجسته از شخصیتی بود که با وجود تمامی این فشارها، از پای درنیامد. نه وطن را ترک کرد، نه میدان را رها نمود، و نه از بیان اندیشهاش هراسید.
دستان پر سخاوت
استاد مسعود علیمحمدی، بهگفته چند تن از شاگردان و همکارانش، همیشه نگران وضعیت معیشتی برخی دانشجویان مستعد اما کمبضاعت بود. نقل است که در مواردی از حقوق شخصیاش یا از طریق دوستانش در خارج از کشور، برای دانشجویانی که در تأمین هزینههای تحصیل یا زندگی دچار مشکل بودند، مبالغی را بینام و با واسطه پرداخت میکرد. یکی از دانشجویانش در مراسم یادبود او چنین گفت:
«استاد از من نخواست که چیزی بگویم، اما حالا که او رفته، میتوانم بگویم که شهریه ترم آخرم را خودش پرداخت کرد، بیآنکه کسی بداند».
طبق گفتهی برخی فعالان حوزه آموزش، دکتر علیمحمدی در تابستانهای برخی سالها، در مناطق کمتر برخوردار (از جمله در حومههای اطراف تهران و برخی شهرستانها)، کلاسهای آمادگی فیزیک برای داوطلبان کنکور برگزار میکرد. این کلاسها کاملاً رایگان و بدون هیچگونه تبلیغی بودند.
در یک مورد، از سال ۱۳۸۴، گفته شده که او به دعوت یکی از دوستان دوران تحصیل خود، در یک مدرسه نیمهدولتی در یکی از مناطق جنوبی تهران، به مدت دو تابستان، هر هفته یک جلسه فیزیک برگزار میکرد، فقط برای دلخوشی شاگردانی که رؤیای پزشکی و مهندسی داشتند اما منابع کافی نداشتند.
برای خواندن مطالب بیشتر و جذابتر و همراهی با ما در راستای ساختن بنیادی نیک و مستحکم برای دانشگاه و پیشبردن مرزهای علم، سایت و صفحات بنیاد حامیان دانشگاه تهران در فضای مجازی را دنبال نمایید.
برای ورود به صفحه جایزه حمایتی تحصیلی بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه آپارات بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه لینکدین بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال تلگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به صفحه اینستاگرام بنیاد حامیان: کلیک کنید
برای ورود به کانال واتساپ بنیادحامیان: کلیک کنید